بابایمان
همیشه وقتی با ما حرف می زند از حیوانات هم یاد میکند، مثلا امروز
بابایمان دوبار به ما گفت؛ توله سگ مگه تو مشق نداری که نشستی پای
تلوزیون؟و هر وقت ما پول می خواهیم می گوید؛ کره خر مگه من نشستم سر گنج؟
چند
روز پیشا وقتی ما با مامانمان و بابایمان می رفتیم خونه عمه زهرا اینا یک
تاکسی داشت می زد به پیکان بابایمان. بابایمان هم که آن روی سگش آمده بود
بالا به آقاهه گفت؛ مگه کوری گوساله؟ آقاهه هم گفت؛ کور باباته یابو، پیاده
می شم همچین می زنمت که به خر بگی* زن دایی .
بابایمان هم گفت: برو بینیم بابا جوجه و عین قرقی پرید پایین ولی آقاهه از بابایمان خیلی گنده تر بود و بابایمان را مثل سگ کتک زد.
بعدش مامانمان به بابایمان گفت؛ مگه کرم داری آخه؟ خرس گنده مجبوری عین خروس جنگی بپری به مردم؟
وای خیلی خنده دار بــود
بــــَ ـــعضے وَقتـآ بـــآیَـב
یَقـِـﮧ ے {!!! اِحســآســـآتـــــــــ !!!} روُ بگیــــرے
بزَنـے تــُــو ///گـــُوشِشـــ///
بـآ تـــَـمـآمـ< قُـבرَتـــــ > سَرش בآב بـزَنے بگے
خـــــــَــــفِـﮧ شُو בیگِـﮧ بَسِـﮧ )
تـــآ اَلآטּ ـهــَ ـــــــر چــــــے ڪِشیـבَمـ
بـﮧ خـــآطـِر تــــُــــــو بــُوבه )
وای خیلی با حال بوداااااااااااااااا
20بوووووووووووووووووووووووووووووووووووووووود
درعین حال که خنده داربود تاسف انگیزم بود چونکه واقعاادمای بددهنی مثل همینی که گفتی داریم....